Monday, December 31, 2007

ارشیا و تعطیلات سا ل نو

با بودن ارشیا ، تقریبا تعطیلات ، معنی متفاوتی داره،تصورش کار ساده ایه ، از صبح تا شب دنبالش راه رفتن و مراقبت از شیطنتهای گاه و بی گاهش توی چهل متر خونه ، ولی در عوض ،یه منبعی ازانرژی و لطافت فوق العاده که باعث میشه حتی در دو متریش ، دلت براش تنگ بشه ، حتی زمانی که خوابه ، اونقدردور وبرش بچرخی تا بیدار بشه و این یعنی دوستی خاله خرسه
ارشیای من مستقل شده و این یعنی من خودم باید غذام را از یخچال بردارم ، میز و صندلیم را هر جا بخوام بذارم وبدون نظارت بتونم بخورم
ارشیا مطیع وعاقل شده و این یعنی یه آگاهی فوق العاده نسبت به دستورات بکن نکن ، بشین پاشو ، بذار بردار، ببر بیار ،
ارشیا یکدنده شده ، و این یعنی تا جایی که دلم بخواد و تشخیص بدم به حرفاتون گوش میدم
ارشیا نه گفتن را یاد گرفته و این یعنی چپ و راست کردن صدو هشتاد درجه ای سرش و یه «نا»ی غلیظ گفتن
ارشیا شکل جدیدی از محبت را یاد گرفته و این یعنی لب دادن آب چلون و پرتاب همه هیکلش توی بغلت
ارشیا با کتاب ،تلفن ، لب تاپ و هرچیزی که دست مامانشه ، برخورد جدی میکنه و این یعنی من هستم
ارشیا علايق و بی علاقگیهاش را نشون میده ، و این یعنی فقط موزیکی که من میخوام ، غذا و بیسکوییتی که من میخوام ، کتاب و عکسی که من می گم
ارشیا کمک میکنه و این یعنی همه لباسا رو از ماشین لباسشویی درآوردن ، گردگیری کردن ، تی و جارو کشیدن همزمان
ارشیا عاشق بیرون رفتنه و این یعنی روزی چند دفعه سراغ شال و کلاهش رفتن و نشستن پشت در آپارتمان
ارشیا مهمون نواز شده و این یعنی مهمون برام پرتغال پوست بکنه ، منو دو ساعت روی پاش بشونه ، موقع رفتن هم منو ببره خونه شون
ارشیا جدیدا به هر در و دیوار و کور و کچلی میگه «بابا» و این یعنی من یادم رفته بابا به کی میگن
ارشیا کلمه «مامان» را صبح زود و موقع درد و ناله بکار میبره و این یعنی مامان فقط به همین درد میخوره
ارشیا مرتب میگه «بی بین » و این یعنی به حرف من گوش بدین
ارشیا چسب دو قلو شده و همه جا در کنارته و این یعنی فقط من


ارشیا اینجا ، ارشیا آنجا ، ارشیا همه جا ........و این یعنی کار و بار عجالتا تعطیل !

ا