تاثیر آموزش فارسی به بچه های سه تا چهار سال در پایان سال تحصیلی :
"هرکسی کار خودش بار خودش ، آتیش به انبار خودش" ( گ به جای همه خ ها)
بعد از پست گلی اندر احوالات افتخارات ملی، از جمله امشب ارشیا، رسما شکفتم.
تاثیر آموزش فارسی به بچه های سه تا چهار سال در پایان سال تحصیلی :
"هرکسی کار خودش بار خودش ، آتیش به انبار خودش" ( گ به جای همه خ ها)
بعد از پست گلی اندر احوالات افتخارات ملی، از جمله امشب ارشیا، رسما شکفتم.
از صبح آسمان گرفته است، غم دارد مثل نزدیکیهای غروب. همه پرده ها را کنار زده ام و چسبیده ام به پنجره تا ازهمان ذره نور طبیعی، که گوشه ای از اتاق را روشن کرده استفاده کنم. تنها روشنایی ، نور کم آباژورست و صفحه مستطیلی روبرویم که گاهی جمله ای بر آن نقش می بندد و گاهی در میان متنی پر از تاریخ و عدد و نام گم میشود. بیسکویت های پرتغالی را دانه دانه میزنم در استکان چایی. صدای تیک تاک ساعت دیواری، ساده ترین موسیقی است که لحظه ها را برایم می شمارد.زیر نویسها را اضافه می کنم. باران می گیرد. ضربه هایش بر برگها و صدای بادی که در میان شاخ و برگها می پیچد، با شر شر ناودانها قاطی شده اند. تازه رسیده ام به رنسانس قرن پانزدهم... ولی آسمان خیال باز شدن ندارد.
از نوع استدلال
-ارشیا چرا نمی خوابی؟
- "چون بیدارم"
از نوع فاعل مجهول:
-ارشیا، کی روی دیواراتاق خط کشیده؟
-"مامان ، دیوارو نگاه کن چقدر خط خطی شده"
از نوع روکم کنی:
-ارشیا خسته ام کردی! آخه چقدرشیطنت؟
- "مامان نمی خوای بخوابی. فکر کنم امروزخیلی خسته شدی"!
از نوع اعتماد به نفس
با اجازه کی اون خودکار آبیو برداشتی و دور لبهات سیبیل کشیدی؟
"با اجازه خودم، مگه نمی بینی ارشیا بزرگ شده "!
مرتضی احمدی علاوه بر اینکه برای بیان خاطراتش از تهرون قدیم ، از لهجه تهرونی و اصطلاحات کوچه بازاری استفاده کرده ، در بخش انتهایی کتاب، از تفریحات و سرگرمی بچگی هم نسلای خودش یاد میکنه. از عمو زنجیرباف و تاپ تاپ خمیر گرفته تا لی لی حوضک، گرگمو گله می برم ، بپر بپر، لی لی کردن، حمومک مورچه داره، چرخ چرخ عباسی، آفتاب مهتاب، کلاغ پر و خیلیای دیگه که هرچند ته کشیده هاش به نسل ما رسید و با نسل تکنولوژی و بازیهای کامپیوتری به کل فراموش شد، ولی شعر و محتوای دقیق هر کدومش ، یادآور صمیمیت ها و دغدغه های بچگیه. البته برای اونایی که بازی و بچگی را در عالم همسایگی و محله ای تجربه کردن. همون چیزایی که با دنیای منزوی بچه های خودمون غریبه ست.
توضیح کتاب:
" من دلبسته این سرزمینم. تو پایین پاییناش چش به دنیا وا کردم، خب ریشه م تو این خاک گیره. تو خاک و خل هاش پا به زیمین زدم و قد راس کردم و جون گرفتم. تو مکتبخونه ش حرف زدن و زندگی کردنو آموختم. قاطی مشتی هاش و جوونمرداش لولیدم و سرد و گرم روزگارو مزه مزه کردم، بلت شدم که واس چی باد گریه کنم و برا کی خنده کنم ...."
*انتشارات هیلا، 1388