زن و مردهای کنار دریاچه، از نسل مائوییست هایی بودند که به ورزشهای اجباری خیابانی عادت کرده بودند، از پله های باغ بالا میروم. درختهای اولین حیاط با یک عالمه آویز قرمز و نوشته های چینی تزیین شده، معبد تاریکست و مثل همیشه سوال زیبایی شناسی: که چه کسی و با چه تفکری میتوانسته بتهای غول پیکر طلایی بد ریخت را پرستش کند و برایشان یوآن های درشت در صندوق های شیشه ای بریزد. عکسبرداری هم ممنوع . به جایش برمی گردم و کنار همان درختها و آویزها که نور کمرنگ صبح بین شاخ و برگهایش وول میخورد، از خودم عکس میگیرم. پدر و پسر بین رختخواب های سفید از جنس ابریشم که تور لیدر در باب کیفیتش سخنها رانده، در خواب نازند. من ولی قرارست نصف آخرین روز را برای خودم بگردم. مسیرهای سنگی پر از پله های منظمست، مستقیم، چپ و راست، نیم طبقه، چند مدل حیاط مرکزی و معبد های همان شکلی. به پای برج سفید که رسیدم. درختها پر از شکوفه بود، چشم انداز شهر بین درختها و سقف های شیبدار و رنگی معبدها گم است. به گمانم از همان روز اول بود که همه تلاشم را کردم با رنگها، نقوش و جزییات گرافیکی ارتباط برقرار کنم ولی نشد که نشد و این همان تفاوتیست که در شرق نزدیک و دور بودن و عادت های بصری ناخوداگاهمان پنهانست. بجایش آدمهای کنار دریاچه که تنها با واریس پا و حرکات کند، سن و سالشان را میشود فهمید، انقدر سرحالند که دیدنشان میتواند سر ذوقت بیاورد. بازیهای سنتی، رقص فوق العاده والس، آهنگ های محلی با حرکات موزون، هرجای پارک که بشود، تصویر متفاوتی از شهر مدرن و خاکستری میدهد که حالا با بهترین و تمیزترین ماشین ها و ساختمانها سر به فلک گذاشته ولی قلب شهر و هوتونگ هایش، خانه هایی دارد با لباس های شسته و پهن شده در معابرعمومی باریک، و توالت های پابلیک و تمیزی که در جداکننده ندارند. پشت ماسک های سفید و بیروح و چشمهای بادامی، هم آدمهای مهربان و خنده رویی هستند که تصورشان دور از ذهنست. به بچه هالبخند میزنند و بطرز عجیبی قیافه بچه هایمان برایشان تازگی دارند. مردمی که لقب مظلوم ترین ها را گرفته اند و بجای حمله و دست درازی، ترجیح داده اند از خودشان و سرزمینشان در طول تاریخ دفاع کنند.
کل پارک و دریاچه ساکن و راکد که با بیدهای مجنون و سنگهای صخره ای ترکیب شده را دور میزنم تا برسم به نقطه اول. حالا وقت آنست که بر گردم به زیرگذر مترو و شهر مدرنی که در آن بچه دوم داشتن ممنوعست و جریمه دارد. اینترنت ملیست و خیلی از سایتها تحت کنترل. اینجا پکن است، محله شهر ممنوعه.