Wednesday, December 12, 2007

بهداشت

وقتی اعلان هشدارجدی به پدر مادر نسبت به چک کردن شپش احتمالی توی سربچه ها راتوی ورودی مهد کودک، این چند وقته می بینم ، بی اختیار یاد درغوز آباد سفلی میفتم که لابد اونجا شپش چند سالیه ریشه کن شده... ، امان از دست سگ و گربه که دودش به چشم این فسقلیا میره
وقتی مادام ب ، انگشت سبابه اش را تا ته توی فنجونم میکنه اونم فنجون آبی که توی مایکرو فر گذاشته و از گرم شدنش مطمئن نشده ،و بنده می خوام یه تی بگ ناقابل توش بندازم ،
وقتی مجبورم از فنجون یا لیوانایی که یه بار فقط از توی آب کف درمیاد یا قاشق چنگالایی که توی آب داغ یه سطل خونسردانه شسته میشن ،استفاده کنم
وقتی فقط یه سینک هر دو عملکرد ظرفشویی و دستشویی را در یه فضای عمومی انجام میده و فنجون و لیوانای شسته ، درست زیر مایع دستشویی قرار گرفتن،
وقتی توی سالادی که میخورم ،جانورکی دیده میشه و از اینکه با جمله « اون اونقدر کوچیکه که تو رو نمی خوره»جواب بگیرم
وقتی با کمال تعجب ، بابایی رو ببینم که دائم پستونک را از دهن بچه اش دربیاره و توی دهن خودش بذاره

نوع نگاه ها به بهداشت چقدر میتونه متفاوت باشه