Monday, June 19, 2006

ماه نهم ...هدیه


مشاوره انستزی و پذیرفتن شرایط فرمالیته آن و آخرین وقت معاینه و نزدیک شدن به زمان موعود ، کم کم خبر از رسیدن لحظاتی می دهد که در پشت اون ، یه نوع نگرانی چند ماهه بود ، شاید یه استرس یا یه ترس کوچک و طبیعی ،
ولی امروز قوی تر از همیشه خودم را برای استقبال از ورود یک موجود که حیاتی نو خواهد یافت آماده می کنم ،
خداوندا به من توانایی غلبه بر نگرانی هایم بده ، توانایی حفظ یک موجود زنده ، توانایی در پناه گرفتن موجود ضعیفی که به دستان گرم ، چشمان باز و آغوش مهربانم نیاز دارد ، موجودی که چونان امانت به من می سپاری ، واینکه در ازای آگاهی ، مسوولیت بیشتری می طلبی ، در شرایطی که دل آزرده ازآدمهایی بودم که همچنان دلم را توان صاف کردن در برابرشان نیست ، حفظ این موجود را تا به امروز هدیه ای بزرگ می پندارم و تولد او را هدیه ای بس بزرگتر ، و می دانم که این تنهابه سبب قدرت توست که به آرامش و درک حضور وحیات او رسیده ام فارغ از همه دلواپسی ها ودلمشغولی های روزمره ،
بودن هرآنکه را دارم هرچند اندک ، دور ودست نیافتنی ، از پدر، مادر تنها وابستگی های زندگیم ، حضور همسرم که تا به امروزاز درون مهربانش برایم ، دلخوشی وآرامش آفریده، از دوستان نازنین وخویشان دلگرم کننده ام و آنان که یادشان ، قلبا مسرورم می کند ، همه وهمه را به پاس لطف تو می گذارم و از داشتنشان خرسندم ،
از اینکه با ورود فرزندم ، یک گام رو به جلو می گذارم و پخته تر از گذشته می شوم ، احساس زیبایی دارم از زن بودن ، مادر شدن ، خلق کردن ، آرامش دهنده بودن ، .... وهرآنچه که به دنیای خاکستری ، رنگ ونشاط می ده .
هرکجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر ، هوا ،عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارند
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟«سهراب»
م

5 comments:

Nazkhatoon said...

خوشحالم برات عزيزم. اميدوارم با آرامش بارت رو بذاری زمين و ما رو هم خوشحال تر کنی. بوس

Anonymous said...

گل من .آرزوی نازنین. می دانم و مطمئنم نی نی با بودن در کنار هانواده ای گرم و پرمحبت مثل شما و بالاتر از آن داشتن مادری لطیف و پر احساس مثل تو کودک خوشبختی خواهد بود. امیدوارم خیلی زود مسافر کوچک زندگیت از راه برسه و لحظه های زیبای زندگی تو و رضا را شیرین کنه. من اگرچه دورم و شاید غریب. اما دلم با توست. بیزو

Anonymous said...

سلام ارزوی نازنین
چقدر احساساتت رو قشنگ می نویسی عزیزم نگران نباش راحتر از اون چیزی که فکرش رو می کنی تموم میشه بعضی وقتها با خوندن نوشته هات احساس می کنم خودم در شرف زایمان هستم این روزا خیلی دلم می خواد بهت سر بزنم اما پا درد بهم اجازه نمی ده تازه دوست داشتم تا کوچولوت نیومده موهای منو....امیدوارم زایمان راحتی داشته باشی

Anonymous said...

سلام آرزو جان
امیدوارم مسافر کوچولوت با یه دنیا خیر و برکت و شادمانی پا به این دنیا بذاره و کانون گرم خانوادتون رو گرمتر کنه . در مورد اسمش در یکی از پستهای قبلیت خوندم و درگیریت با فرانسویها جالب بود. من یه دوستی دارم که خارج از ایرانه و اسم پسرشو " سام " گذاشته و میگه خیلی خوب اینجا تلفظ میشه . خوبه ما تو ایران این مشکلات رو نداریم. خوش باشی. امیدوارم زایمان راحتی داشته باشی. بای

Unknown said...

چثدر خوشحالم از پیدا کردن وبلاگت. چند وقتی هست دارم اینجا رو میخونم. اینکه هر دو با فاصله زمانی کمی داریم یه حس رو تجربه میکنیم برام جالبه.