Tuesday, January 30, 2007

ماشین مشدی مندلی

پسرک مامان ، از روروئک کلی خوشش اومده و سر از پا نمی شناسه ، هرچند هنوز دور موتور و کار با کلاچ و گاز ودنده رو بلد نیست ! ولی ژست روندن را حرفه ای میاد و از این سر خونه ، اشپزخونه را نشون می کنه و دٍ برو ... (حالا خوبه ماشین مشدی مندلی نه بوق داره نه صندلی ) ، گاهی می بینی اونقدر خودشو می چرخونه که پاهاش از جاشون در می رن و از یه طرف صندلی ، روی زمین سقوط می کنه ، فعلاهم که شده قاتل گل وگلدونای مامانش و داره کچلشون می کنه، عاشق این عکسم که داره سرمای شیشه تراس رو لمس می کنه و هر دفعه برمی گرده ما رو نگاه می کنه ، انگار دوست داره از کشفش حرف بزنه ولی فقط «دا دا دا » شو یاد گرفته، خلاصه دنیا رو ،عمودی تجربه کردن هم براش عالمی داره
برای اولین بار دیشب توی یه جمع ،لباشو یه کوچولو ورچید و انگار غریبی کرد، می خوام تلاشمو بکنم دیگه این اتفاق نیفته و پسرکم اجتماعی باشه ، دندون کوچولوش هم امروز یه دوست تازه در کنارش پیدا کرد و از تنهایی اومد بیرون ،
پ .ن :حرفای زیادی برای نوشتن دارم ، باشه برای بعد ، نوشتنم نمی آد، سرم شلوغ پلوغ شده!م

No comments: