Wednesday, December 31, 2008

مسابقه

به عنوان جایزه این مسابقه ، به شرکت کننده ، ۲۰ ثانیه فرصت داده میشه تا خودشو به جایگاه جوایز برسونه و هر مقدار که میتونه از جایزه ها برای خودش برداره، و معمولا شرکت کننده با فرض اینی که خب این یه مسابقه ست و دیگران هم میدونن که طبیعتا این یه مسابقه ست ، بدون توجه به اطرافش و نگاههایی که بهش دوخته شده با سرعت فوق العاده به سمت جایگاه حرکت میکنه ، به جایزه ها که میرسه دیگه هیجان حتی مانع از این میشه که کمی به محتوای هر کدوم فکر کنه ، به سرعت وارد عمل میشه ، حتی انگار نمیخواد باور کنه که دو تا دست بیشتر نداره ، همه رو روی هم روی هم قرار میده ، یکی دو تا رو سعی میکنه با دندون بگیره و برای جا نموندن از زمان تعیین شده ، از خیلی از اون جایزه ها مجبوره بگذره ، ولی از اینکه دستش پره ، راضی به نظر میاد، در راه برگشت بعضا از سنگینی زیاد تعادلش را از دست میده ، حتی چندتایی رو میندازه و با حسرت بهشون نگاه میکنه ، ولی باید عجله کنه ، هدفش تنها رسیدن به خط پایانه تا همه اونچه رو حمل کرده ، بهش تعلق بگیره ....
کاریکاتور زندگی بعضی از آدمها وقتی روی دور تند قرار میگیره ، به نظرم این شکلی میاد، زندگی را یه جورایی مسابقه و عرصه ای برای تصاحب و حداکثر استفاده می بینن حتی بی توجه به اینکه خیلی از جایزه ها برخلاف شکل و اندازه شون پوچ و توخالین و یا تکراری و غیر ضروری ، هدف رو به چنگ و دندون گرفتن حداکثر ها میدونن ، به نتایج خوب یا بدش کار ندارم شاید خودم هم در همچین موقعیتهای مدت دار قرار گرفتم ولی همیشه کسی رو کنارم داشتم که به جای تشویق برای داشتن بیشترین هایی که لزوما بهترین ها نیست ، با طمانینه و آرامش ، بهم امید یافتن یک جایزه «۲۰ ثانیه ای » دیگر را در بین جوایز داده است
.
ا