
این چند وقته سرگرمی هر روزه من و ارشیا ، سریال «خانواده سیمپسون » شده ، خوشبختانه بعد از ظهر ، از سه شبکه فرانسه توی ساعتهای مختلف و با اپیزودهای مختلف ، پخش میشه ،اونقدر سادگی و پیش پا افتادگی این خانواده ، آدمو جذب میکنه که بی اختیار تمام مدت ، خنده روی لبت می مونه
«این خانواده را مت گرونیگ خلق کرده و در طول ۲۰ سال این مجموعه جزیی از فرهنگ عامه مردم آمریکا شده. سیمپسون ها که ظاهرا تصویری از طبقه متوسط مردم آمریکا هستند ، را«هومر» پدر خانواده که در یه نیروگاه تولید برق هسته ای جایی که کاملا با رفتار مسخره و بی دقتی های او در تضاد است کار میکند ، «مارج» به عنوان مادری مهربان و خانواده دوست که سعی دارد محبت را در هر لحظه خانواده جاری کند، «بارت» پسر ۱۰ ساله پر شر و شور و شیطان، «لیزا» دختری ۸ساله، باهوش با حرف هایی فلسفی که دوست دارد ساکسیفون بزند و در تجمعات چپ گرایان شرکت کند و «مگی» کودکی که به مکیدن پستانک مشغول است، تشکیل می دهند »
«حماقت همراه با هوشمندی » بهترین عنوانی بود که در نقد این انیمیشن خوندم ، یه ترکیبی از کارتون «همینه » و کارتون «تام و جری» ، شخصیت پردازی کارتون ، ناخوداگاه تو رو با خودش همراه میکنه و انتظار یه شیطنت بزرگ از طرف هرکدوم از اعضای این خانواده همیشه زرد رنگ را داری ،
هومر با کم مسوولیتی ها و رفتار بچگونه اش ، مارج با حس علاقه مندیش به فرهنگ و هنر ، بارت شرور و دردسرساز ، لیزای باهوش و طرفدار محیط زیست ، و مگی کوچک و شاهد ، یه ترکیب جالبی از یه خانواده ریسک پذیرند که در نهایت هم چاره ای برای حمایت و سرپوش گداشتن روی خطاهای هم ندارند یه حسی از یه خانواده زنده و متحد که کاراشون با پیام اخلاقی همراهه
اینجا و اینجا در مورد این انیمیشن که بعدها به صورت یه فیلم پرفروش در تاریخ سینما در میاد ،بخوندید(البته اگر عضوسایت آفتابید)
من که از دیدن هر روزه اش سیر نمی شم
«این خانواده را مت گرونیگ خلق کرده و در طول ۲۰ سال این مجموعه جزیی از فرهنگ عامه مردم آمریکا شده. سیمپسون ها که ظاهرا تصویری از طبقه متوسط مردم آمریکا هستند ، را«هومر» پدر خانواده که در یه نیروگاه تولید برق هسته ای جایی که کاملا با رفتار مسخره و بی دقتی های او در تضاد است کار میکند ، «مارج» به عنوان مادری مهربان و خانواده دوست که سعی دارد محبت را در هر لحظه خانواده جاری کند، «بارت» پسر ۱۰ ساله پر شر و شور و شیطان، «لیزا» دختری ۸ساله، باهوش با حرف هایی فلسفی که دوست دارد ساکسیفون بزند و در تجمعات چپ گرایان شرکت کند و «مگی» کودکی که به مکیدن پستانک مشغول است، تشکیل می دهند »
«حماقت همراه با هوشمندی » بهترین عنوانی بود که در نقد این انیمیشن خوندم ، یه ترکیبی از کارتون «همینه » و کارتون «تام و جری» ، شخصیت پردازی کارتون ، ناخوداگاه تو رو با خودش همراه میکنه و انتظار یه شیطنت بزرگ از طرف هرکدوم از اعضای این خانواده همیشه زرد رنگ را داری ،
هومر با کم مسوولیتی ها و رفتار بچگونه اش ، مارج با حس علاقه مندیش به فرهنگ و هنر ، بارت شرور و دردسرساز ، لیزای باهوش و طرفدار محیط زیست ، و مگی کوچک و شاهد ، یه ترکیب جالبی از یه خانواده ریسک پذیرند که در نهایت هم چاره ای برای حمایت و سرپوش گداشتن روی خطاهای هم ندارند یه حسی از یه خانواده زنده و متحد که کاراشون با پیام اخلاقی همراهه
اینجا و اینجا در مورد این انیمیشن که بعدها به صورت یه فیلم پرفروش در تاریخ سینما در میاد ،بخوندید(البته اگر عضوسایت آفتابید)
من که از دیدن هر روزه اش سیر نمی شم