Saturday, January 12, 2008

باغ ایرانی

چند وقت پیش داشتیم با شادی، درباره موضوع وبلاگ و وبلاگ نوشتن صحبت میکردیم و اینکه من بر خلاف او ، علاقه ای به نوشتن در حوزه تخصصی ام توی وبلاگ ندارم ، به چند دلیل ، اول اینکه با نوشتن همین موضوعات روزمره آرامش پیدا میکنم ، و برام مثل خاطره نویسی (البته تا حدی سانسور شده ) می مونه ولی از موضوع تخصصی ام با وجود جذابیت و دغدغه همیشگی، که پشتش مطلب جالب و خوندنی زیاده ، چیزی برای نوشتن اونم چند وقت یه بار ندارم ، دوم اینکه من وبلاگم را در دوران بارداری م شروع کردم و دوست دارم فضای وبلاگ ، حتی الان که مشغول تحصیل شدم ، باز هم همون حال و هوای یه مادر مشغول با دغدغه های خودش هر چند روزمره و عادی را داشته باشه ،هرچند میدونم بعضی وقتها اساسی تغییر فاز میدم ! سوم اینکه اصولا من به نوشتن تخصصی ، خیلی متعهدم و همین الان هم از اینکه برای گشتن یک کلمه تخصصی ، با این همه اشتباه و عدم رعایت حق کپی رایت توی وبلاگها روبرو میشم ، حرص میخورم و تحمل اینکه کسی با سرچ به وبلاگم برسه و بهم فحش و بد و بیراه بگه را ندارم ، معتقدم هیچ وقت ، وبلاگ نمی تونه جای کتاب را برای کسی بگیره ، نه محتوایی و نه احساسی . لمس کاغذ ، یه لطف دیگه ای داره و لذتی که به خواننده میده ، قابل مقایسه با پرسه توی فضای مجازی برای دریافت اطلاعات نیست، خب همه اینا برای این بود که بگم من برای تزم ،دو سالی میشه که روی حوزه آب و معماری باغ ایرانی کار میکنم ، اگه منبع بدرد بخوری میشناسین ، دریغ نفرمایید!
در ضمن ، من یه وقتا به روحیه جدی و کاری بعضی که بهتره بگم بیشترآدمای این لابراتوار ، غبطه میخورم ، اونقدر با علاقه روی موضوعات مورد علاقه شون بحث میکنن و متمرکز میشن که جزیی از زندگی احساسی و روزمره شون شده و با شلنگ تخته انداختنای ما در مدت تحصیل قابل مقایسه نیست ، البته نه اینکه من این روحیه رو داشته باشم ، نه ، اتفاقا برعکس با همه مشغولیتام ، بازدهی این مدتم بیشتر مثبت بوده ، ولی یه وقتا به توانایی هام شک میکنم که چطوری وقتم رو برای همه قسمتای زندگیم که در جای خودشون مهم و حیاتیند ، تقسیم کنم.
ا