Wednesday, January 09, 2008

زبان

داشتم به جمله استاد انگلیسی ، فکر میکردم که در زمان جوونیش ، توی مدارس نیوزیلند ، سه زبان آلمانی ، فرانسوی و اسپانیولی ، آموزش داده میشه و می گفت امروز ، یک دانش آموز نیوزیلندی ، سه زبان چینی ، ژاپنی و روسی رو یاد میگیره و این نشون میده که تا چند وقت دیگه زبان بین الملل دنیا حتی ممکنه یکی از این سه تا بشه، ... یه کم تصورش دور از ذهن بود.

یه نتیجه ای که جدیدا اینجا بهش رسیدم ، تجارت بسیار فریبنده الکترونیکیه ، یعنی وقتی وارد این سیستم آن لاین خرید از بلیط قطار و هواپیما گرفته تا رزرو هتل و هر چیز ساده دیگری که تصور کنید ، میشی ، دیگه راه فرار نداری ، هر روز یه پیشنهاد جدید و وسوسه کننده که دنبال کردنش اجتناب ناپذیره، لازمه اش هم داشتن روحیه ریسک پذیریه که متاسفانه من از نوع شدیدش دارم و به زودی هم قراره ، چوبشو بخورم.

امسال به هیچ وجه توی مود خرید حراج زمستونه ، نیستم ، اصلا نمی دونم چی لازم دارم چی ندارم ،فقط به دیدن بعضی قیمتای حراج شده ، اکتفا میکنم و به حال پولای رفته چند وقت پیش افسوس میخورم ، این نوع امکان هم در راستای مطلب قبلی ،به وقتش باجذابیت فوق العاده اش میتونه تو رو تا حد خریدن چیزای کاملا غیر لازم و کاذب بکشونه !


خب همه این پست به خاطر مطلب اول بود ، من از کلاس انگلیسی این هفته و پروفسورش ، کلی خوشم اومده و از یادآوری زبانی که داشت در دیار فرانکوفن های متعصب به زبانشون ، فراموش میشد ، کلی این روزها مسرور گشته ام!
ا