Wednesday, October 24, 2007

آی امان

تا یادم میاد از کنجکاوی و به عبارتی سر از کار دیگران درآوردن منزجر بودم ، حالا چرا ؟ علتش برمی گرده به همون بچگی و یه آشنای نزدیکی که تحت هر شرایطی منو تنها میدید ، یه گوشه گیرم مینداخت و شروع به پرسیدن یه سری سوالای فرمالیته تکراری برای احتمالا یه تفسیر جانانه می کرد حالا چه تلفنی و چه حضوری ، سوالها هم معمولا از «لباست را از کجا خریدی و کی برات خریده و چند خریده »و« امروز و فردا کجاها بودین و خونه کی رفتین و کی اومده خونه تون شروع میشد » و نهایتا به اینکه «مامانت را بیشتر دوست داری یا باباتو؟ (با جزییات) » و یه چند سوال عاطفی کاملا خصوصی ختم میشد ، حالا بماند توی همون عالم بچگیم چقدر از این حرکت متنفروفراری بودم ،ولی بعدها بیشتر از این ناراحت شدم که چرا هیچ کس بهم یاد نداده بود که میتونم به هر سوال غیر لازمی جواب ندم ، بعدهاهمین فردمتاسفانه در میانسالی در اثر بیماری بخش زیادی از حافظه اش را از دست داد وهمه دانسته های معمولیش هم دود هوا شد ....،
البته این واکنش منحصر به من نبود و خیلی ها پیر و جوون از این اخلاق بدشون میومد واون رو از سر بیکاری میدونستن ، باز هم این خصوصیت به همین یه مورد ختم نشد و بعدها بزرگتر که شدم افراد مختلف متناسب با شرایط فرهنگی و تحصیلیشون ، دور یا نزدیک علاقه شون را به دونستن جزییات زندگیت حتی غیر ضروری اعلام میکردن ، بعضی مستقیم و ساده مثل همین مورد که منم در مقابل ، معمولا آدما را نمی پیچونم و تا جایی که لازم بدونم به سوالات مستقیم شون جواب میدم چون اساسا چیز بزرگ و با اهمیتی توی زندگیم برای پنهان کردن ندارم و بعضی هم غیر مستقیم به روشهای کاملا اطلاعاتی از چشمی پشت در و گوش دادن به مکالمات تلفنی گرفته تا روشهای پیشرفته تر به تصور خودشون با مهارت و نامحسوس از کارت سر در میارن ، و من همیشه در موردشون این تصور را دارم اطلاعات زیادمیتونه به این نوع ادما یه جور قدرت کاذب بده یا نهایتا با شاخ و برگ و تفاسیری که به زعم خودشون میذارن و شاید اولین نفر خبر دار از قضیه باشند ، احساس خوبی دارن و شاید بهتره بگم بعد از یه مدتی قبح کارشون از بین میره و شیرینیش زیر زبونشون می مونه و همین براشون به یه عادت جذاب و بدون خط قرمز تحت هر شرایطی تبدیل میشه که انگار غیر از این نمیتونه باشه
اینجاست که شاعر میگه
آی امان از ....

پ.ن : مطلب آرشیویه ولی به حس وحال این روزا که ژورنالیستها دارن جزییات زندگی خصوصی سارکوزی رییس جمهور فرانسه و همسرسابقش سسیلیا را به مطبوعات میکشن ، می خوره ، شاید همین جنس کنجکاویها بود که جون پرنسس دایانا را گرفت و زندگی خصوصی خیلیها از نامی و غیر نامی را با چالش مواجه کرد