Wednesday, February 21, 2007

ارشیای هفت ماهه

این نوشته را چند روز پیش از زبون ارشیا نوشتم خب هنوز تاریخ گذشته نشده:
من ارشیام ، متخصص هر گونه خرابکاری از نوع فوق العاده البته تا حدی مبتدی!، از بین همه اسباب بازیهام ، فقط چندتایی به کارم می آن ، ولی امان از وقتی که سرمو بالا می کنم و یه چیزی ببینم که دیگه سر از پا نشناسم ،کشون کشون و جدیدا یه کم دوباله ، بهر قیمتی شده خودمو بایدبه اون برسونم و توی دهنم بذارم ،شرح موارد به ترتیب اولویت:
دمپایی چه زنونه چه مردونه اش ، آی ذوق می کنم
گل و گلدون که البته به همت من تقریبا دیگه هیچ هویتی ندارند
سگک کیف و کفش و دو بنده و هر چی که یه تیکه فلز داشته باشه ،
تلفن و کنترل تلویزیون هم که معرف حضورتون هست
پریز برق تا حدی که حاضرم ، سرم بکوب بخوره به دیوار ولی هر طور شده اون دوتا سوراخ کوچولوشو کشف کنم
سیم آباژور و متعلقات که اصلا رد خور نداره
مارک هر اسباب بازی چه کاغذی وچه پارچه ای ، را تا تف تف نکنم دست بردار نیستم
هر گونه مجله و کتاب و کاغذ مربوط به مامان وبابا ، اخه منم ناسلامتی یه دستی توی مطالعه دارم
نایلون پلاستیکی که صدای خش خش بده ،هم مدتها منو مشغول می کنه
-پایه چرخ روروئک و میز هم بیخودی وقتم را می گیره
-جعبه دستمال کاغذی راهم می تونم تا اخرش بخورم ، البته هنوز به محتویاتش کار ندارم
و اخرین و جدیدترین تحول اینکه به اعضای صورت مامان بابام بسیار علاقه مند شدم و تا چشم و چار و دماغشون را نگیرم ، روزم ، شب نمی شه
و همه اینها نشانه اینه که من دنیا رو دارم فقط با حواس پنجگانه ام می شناسم !م

No comments: