Tuesday, July 24, 2012

جغرافیای خاکستری


تضادها پر رنگ تر از آنند که فضای ذهنت ارور ندهد، اینجا مرز زنده بودن- زنده ماندن و زندگی کردن برای امثال ما گاهی از مو هم باریک ترست، به خودت می آیی و می بینی  حسی از کوتوله شدن بی اختیار می آید و می نشیند روی دوشت، سنگین میشوی از قدم  زدن در محله های کلونی،  جایی که تزریق پول بیکاری لوپ زندگی ها را بهم ریخته، مرد در کوچه و گذر پلاس است و زن مشغول بچه هایی که یکی بعد از دیگری می آیند، آدمها از این که گوشه ای از دنیا میشود ماهیانه گرفت نه برای کار و ساختن بلکه نفس کشیدن، راضیند حتی حق خود می دانند. اینجا «ح»  چسبیده به حلال ها، غلیظ تر از جاهای دیگرست.
    غمگینست  لمس کردن آدمهایی که دلشان را خوش کرده اند به توهم توسعه یافتگی با محاسبات ساده جغرافیایی، به فکرهای مسخ شده، به زندگی های انگلی،  سوار شده روی بنای دیگران. و این چراهایی که در ذهنم تمامی ندارند.
     ژوئن ۲۰۱۲

No comments: