Friday, June 11, 2010

چهار


هربار، با کلی هیجان، انگشتان دستت را نشان داده ای و دانه دانه شمرده ای ، یک دو سه ، "پس کی میشود تولد من؟" حالا با چهره ای خندان و خوشحال، منتظر نشسته ای پشت میزی سفید که دورتا دورت را دختر پسرهای بامزه چارساله گرفته اند و چشم دوخته ای به کیک و شمع چهار که با یک نفس قرارست فوتش کنی...

"مامان چند سالته؟

باب معمار چندسالشه؟

من چند سالمه؟

چهار یعنی بزرگ؟!"

3 comments:

Anonymous said...

عزیزم تولد ارشیاجون را تبریک می گم. چقدر سوالای بامزه ای می پرسه. کیکش هم به نظر خیلی خوشمزه میاد، انشاءاله صدسال در کنار هم خوب و خوش باشین. از راهنماییت هم بسیار ممنونم
مامان و مارال

Anonymous said...

تولدت مبارک بزرگ مرد کوچک!
آیداجون

زمانه مامان پرهام said...

سلام خانمی! تولد گل پسری خیلی خیلی مبارکامیدوارم 120 سالگیش را جشن بگیری
ببوسش