Tuesday, June 08, 2010

تولد

بذرها را دانه دانه در چهار گلدان کوچک کاشته ام ، باجرعه ای آب، آرام آرام سیرابشان کردم، با سومین طلوع خورشید، اولین جوانه ها ، سراز خاک در آورند، از تولد چهار کودک لبخند بر لبانم نشست ... هر روز چشم می دوزم به بالندگیشان، به توان نهالهای ظریف که سیاهی خاک جنگلی را ذره ذره کنار می زنند... وقتی غروب میشود آخرین شعاع خورشید مهمان برگهای جوان می شود و من بیشتر و بیشتر به کار باغبان ها حسرت می خورم.

No comments: