Sunday, August 17, 2008

دنیای رنگی


روزمرگیهامو دوست دارم
اون زمانی که ، با حجم های رنگی از میوه و سبزی که هر کدوم با دقت انتخاب شدن و گوشه گوشه آشپزخونه نقلیم را با حضورشون زنده کردند، انگار وارد دنیای جدیدی میشم ، دنیایی که همه حواس پنجگانه ام را درگیر میکنه ، بازی با فرمها ، بازی با بافت و طیف بی نهایتی از رنگها ، صدای نرم و گاهی قرچ قرچ یه توده زیر چاقوی آشپزخونه ، ترکیبی از دو ، سه و گاهی صدها مزه و بو ، لمس زبری و نرمی هر کدوم با سر انگشتام ، ترکیبی از همه سردیها و گرمیها ، چشم دوختن به پف کردن یه کیک یا قل قل یه سوپ اشتها برانگیز، چیدن میوه ها روی یه تارت یا پیچیدن یه گاتوی کوچک ، انتظار کشیدن برای یه ترشی جا افتاده، ... همه اونچه میتونه فارغ از همه دغدغه های روزانه گذر زمان رو به کل از یادم ببره.
ا