Sunday, July 27, 2008

تابستون ما

تعطیلات من و ارشیا از این هفته با هم شروع شده ، یعنی قراره مامان و پسر، توی این یه ماهه ، بابا رو که سرش حسابی به تزشه رو بی خیال بشن و پروژه های خیالی شونو دوتایی اجرا کنن ، فعلا که روز اول به خرده کاریهای هفتگی گذشته ولی از تصور راه افتادن بوی کیک وشیرینی ،دلم میخواد قیلی ویلی بره ، از فکر اینکه بالاخره دستی به دیوارا میخوام بکشم تا یه جونی بگیرن ، کلی ذوق زده میشم ،کلاسهای فوق برنامه ارشیا هم که جای خود داره ولی از همه مهمتر پروژه آموزش اعلام پی پی ! توی تراس چهار متری اینجاست که همه برنامه های دیگه رو قراره تحت الشعاع قرار بده، منظم کردن ریتم خواب ارشیا و به تبعش کل خانواده هم از برنامه های پیش بینی شده این تابستونه ، و چند تا برنامه کوچولوی دیگه ... البته همه اینا به این شرطه که کتابا و کاغذایی که با خودم آوردم و از عذاب وجدان ،همونجا توی ماشین گذاشتم ، بعد از یک ماه دست نخورده بر گردونم،یعنی میشه؟