Tuesday, April 17, 2007

پسرک ناآرام

پسرک ، شبها بی تابه ، درد مرموز از پشت لثه های متورمش ، توانش را می گیره و بی اختیار اشک می ریزه ،از دیدن بیسکویت عصرانه اش خوشحال می شه و دهانش را باز می کنه ولی با اولین گاز ،بی تاب می شه و با دست ، آنرا به گوشه ای پرتاب می کنه ، با جسمی سرد ، آرام می گیره و باز لبخند همیشگی ، بر لبانش میشینه و اشتهایش را برای ادامه اعلام می کنه ، چند وقتیه شبها با اولین و دومین ناله ، رختخواب دیگری، پذیرایش می شه و صورت معصومش در بین بالشت و لحاف نرم فرو می ره . دو اثر زخم از شیطنت های روزانه اش در صورت کوچکش قابل تشخیصه ، از روزی که صورتش بین در ماشین لباسشویی گیر کرد و بلافاصله چند دقیقه بعد روی لبه کاناپه سر خورد و پشت لبش متورم شد ،
این روزها مامان و بابا هر دو از خواب شبانه افتادند و زودتر از همیشه خسته و بی جان می شن و به دنبال فرصتی برای ده دقیقه استراحت می گردن ولی او همچنان با انرژی و خندان ، روزش را شب می کند و شبها از درد ، بیداد.
امیدوارم مثل گذشته ، بتونه همراه خوبی در سفرمون باشه و مرد و مردونه ، تا آخر ، پای سفر و برنامه هامون بمونه

No comments: