Sunday, December 05, 2010

عروسک قشنگ من قرمز پوشیده

پرتغالها را چیده ام توی سبد حصیری و گذاشته ام یه گوشه خانه، نارنگی ها را هم گذاشته ام جایی که بویش، بپیچد توی فضا. خانه بوی زمستان میدهد. گرمست و پر از رنگ. روی کاشی های سفید آشپزخانه، ردیفی از آجرهای قهوه ای، چسبانده ام، دو تا طاقچه چوبی هم زده ام اون بالا برای بطریها. جاجیم قرمزم را هم روی کاناپه انداخته ام. نشسته ام زیر نوری که روی نقش های گبه به رقص در آمده . دارم شعرهای بچگی مان را ترجمه می کنم. معلم ارشیا خواسته است . چشم می دوزم به بخاری که از فنجان بلوری پر از چای بیرون می ریزد، حیفست که لحظه ها را نمی شود در واژه ها گنجاند

No comments: