Wednesday, July 11, 2007

دنیای بچگانه

من ، به شروع سال دوم زندگیت ، چشم دوختم و اون قدمهای کوچولویی که تعدادشون ، تصاعدی بالا رفتن ، به خنده های پرمعنی و چشمای شیطنت بارت ، به کف دستای کوچولوت و ضربه های مداومش زمانی که چشمی را خیره به خود نمی بینی ، به قاشق هایی که با اختیار و به خواست خودت ، برای خوردن بالا میاری ، به حرکات موزون و هماهنگت باآهنگ ها ، به روح جستجوگرت ، به زمانی که کوچکترین چیزی ، مدتها مشغولت می کنه ،به «الو» گفتنات ، به ذوق زدنهات که کمرنگ تر از گذشته شدن ، به «نه» گفتن هات ، به کتاب ورق زدنهات ، به قابلمه بازیهات ،به اونجوری پنیر خوردنات، به آثار انگشتهای کوچولوت روی شیشه ، به غرغر کردن هات ، به گریه هایی که به معنی «برخوردن» ه ، به شیرینیت که دل هر بزرگی را می بره ، به مهمون دوستیت و خوشحالیات از بودن در جمع ، ،به ژست گرفتنات، به گول خوردنات ، به خواستنهای صادقانه ت ، به چیزهایی که هرگز کسی بهت یاد نداده ،و خیلی چیزای دیگه که رنگ و بوی بچگانه دارن ، و خلاصه به اونایی که توی دنیای بزرگترا کمتر میشه پیداشون کرد

این روزا برام عجیب می گذرن ، نوشتن و آپ کردن برام کمی سخت شده ، مدتی نمی نویسم ولی برمی گردم

No comments: